من از يك راز آگاهم
و آن سري ست، دهشتناك.
نمي دانم كلامم
تا چه حد گوياست؟
نمي دانم چگونه
با شما بايد سخن گويم؟
نمي دانم شما
حرف دلم را خوب مي فهميد؟
زبان الكن
براي گفتن راز است.
اما من
تلاش خويش خواهم كرد.
كلام آخرم
اين است.
انسان نيست
آن چيزي
كه در پندار مي بافيد.
نه اشرف بر همه عالم
نه تنها عاقل دنيا.
به فرياد
بلند خويش مي گويم
شهادت مي دهم هستي
فقط يك عقل كل دارد.
و آن معبود ، بي همتاست .
گواهي مي دهم
عالم به امر او پديد آمد .
اذعان مي كنم دنيا
به اذن او
به آخر مي رسد روزي .
ولي اين نكته را
باور نمي دارم كه ما
والا ترين محصول او باشيم .
اوءلي بر همه عالم .
تصور مي كنم انسان
براي دوري ازترسش
چنين اوهام را
بنيانگذاري كرد.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: کفریاترادیو شما _ دکلمه شاعر
تک بیت های عاشقانه سری دوم _ شامل ابیات 76 الی .....
تک بیت های عاشقانه سری دوم _ شامل ابیات 51 الی 75
تک بیت های عاشقانه سری دوم _ شامل ابیات 26 الی 50
تک بیت های عاشقانه _ سری اول _ شامل ابیات 1 الی 25
جان بسر
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 7
بداهه استاد نفرمودند ، بنده عرض کردم - بچه محل
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 6
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 5
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 4
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 3
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 2
بداهه فرمودند ، عرض کردم -1
بداهه استاد نفرمودند ، بنده عرض کردم - ما چه لایق
بداهه استاد نفرمودند ، بنده عرض کردم - شاخ سبیل همایونی
حس خوبی است حس تهرانی
باید ببینم تا به کی
زمستان رفت وماندت رو سیاهی
خدا رحمت کند سیمین ما کو؟
قصه فیل و آن شب تاریک
منم و لا اله الا او
به گمانم که عاشقت هستم.
بگو از جان ما چه می خواهی؟
چون چربی و قند و اوره بالاست
سر راهت
تو تنها نیستی
من آدمم
تنهایی ممتد
مسلخ عشق
گرمای خورشید
چلچراغ
سکوت
نه تو عاشق شده ای
فلبت را ربوده ام
دلم را
و من همیشه فریادم
زبان احساسم
شام تا شام
بیات عشق
همیشه عاشق
آغاز
دو چشمت
خانه دوست کجاست
اهل حقم
توهم
کبر و غرور
سی سال حماقت
آدم و حوا